یک میلیون نفر در خارج از کشور هستند که میتوانند کار شما را انجام دهند. چه چیزی شما را ویژه میکند؟ البته عدد یک میلیون ممکن است اغراق باشد، واقعیت این است که خیلیها هستند که میتوانند و میخواهند کار مورد علاقه شما را داشته باشند.برای به دست آوردن هر چیزی رقابتی وجود دارد:بلیط یک مسابقه قهرمانی، پذیرش گرفتن از یک دانشگاه خوب یا هر فرصت کاری قابل توجه، حتماً خواهان فراوانی دارد. اگر میخواهید بدانید که مزیت رقابتی چیست و این مزیت رقابتی در زندگی ما چه کاری میکند، با ادامه این مقاله همراه باشید.
این موارد، مهم ترین عوامل در ایجاد مزیت رقابتی هستند. اگر میخواهید بدانید که مزیت رقابتی چیست و چگونه باید آن را ایجاد کنیم، با ادامه این مقاله همراه باشید…
مزیت رقابتی، پایه فروش
در هر بخشی، همزمان چندین کسب و کار برای پولهای یک مشتری رقابت میکنند. مشتری ها زمان ندارند و حتی دقایق برایشان اهمیت زیادی دارد. پس اگر محصول و یا خدمتی که ارائه میدهید به طور قابل توجهی متفاوت از رقیبتان نباشد، نظر هیچ کس را جلب نمیکند.
مزیت رقابتی چیزی است که موجب میشود در نظر مشتریان خود بهتر از رقبایتان بهنظر برسید. در ابتدا از این اصطلاح درمورد کسبوکارها استفاده میشد، ولی اکنون اصطلاح مزیت رقابتی درمورد هرچیزی، از کارکنان شرکتها گرفته تا کشورها بهکار میرود. حتی کسانی که دارای پر درآمدترین شغلهای دنیا هستند از این قاعده استثناء نیستند و برای جذب مشتری باید رقابت کنند.
در این مقاله توضیح میدهیم که مزیت رقابتی چیست و دلیل اهمیت آن چیست و چگونه ایجاد میشود. سپس نمونههایی از مزیت رقابتی بیان میکنیم و در پایان، به مقوله مزیت رقابتیِ پایدار میپردازیم.
مزیت رقابتی چیست ؟
مزیت رقابتی (competitive advantage) ارزشی است که یک کسب و کار به مشتری های خود ارائه میدهد. ارزشی که شامل خدمات یا جذابیت هایی است که توسط رقبایتان ارائه نمیشود.
به بیانی دیگر مزیت رقابتی یعنی کسب و کار یا محصول شما مزایایی بیشتر از رقبا برای مشتری داشته باشد.
این مزایا به این معنی هستند که شما کارهایی را بهتر از دیگران انجام میدهید که مشتری به خاطر آنها، به خرید از شما علاقه دارد.
مزیتهای رقابتی شما میتواند قیمت کمتر محصول، ویژگیهای جذاب محصول یا خدمت شما، نحوه توزیع و ارسال بهتر باشد یا هر چیزی که این شانس را به شما میدهد که به مشتریان بگویید ما انتخاب بهتری هستیم.
با این حساب مزیت رقابتی میتواند در هر بخش از کسب و کار شما وجود داشته باشد. مثلاً :
- کیفیت محصولات
- استراتژی قیمتگذاری
- خدمات مشتریان و ارتباط با مشتری
- نحوه توزیع محصول و خدمت
- نحوه فروش
- نوآوری و خلاقیت
- استفاده از فناوریهای جدید
- و …
برای مثال: وقتی شما قصد ارائه محصولی را دارید که از نظر قیمت و کیفیت، تفاوتی با سایر فروشگاههای رقیبتان ندارد، ممکن است یک ویژگی متفاوت مثل در نظر گرفتن مکانی به عنوان پارکینگ برای مشتریها، برای شما یک مزیت رقابتی ایجاد کند و مشتری را به سمت فروشگاه شما بکشاند.
شاید این ساده ترین مثالی است که میتواند به درک بهتر این مفهوم اقتصادی پیچیده کمک کند.
چرا مزیت رقابتی اهمیت دارد ؟
باتوجه به گسترش عرصه بازار و تولید، هر مشتری با انتخاب های زیادی روبه رو است. پس برای پیروز شدن در این رقابت تنگاتنگ و برای اینکه شما هم در این بازار سهمی داشته باشید، نیاز به ارائه مزایای رقابتی به مشتری دارید. مزیت رقابتی کاری میکند که شما برنده بازی رقابت باشید.
شما باید بدانید که «چه مزیتی در محصول یا نوع کارتان باعث میشود مشتری شما را انتخاب کند؟».
حتی با داشتن یک بازاریابی قوی و تبلیغات پرهزینه، بدون یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش، شانس موفقیتتان بسیار پایین خواهد بود.
همیشه این بهترینها هستند که باقی میمانند. بنابراین هر کسبوکاری باید حداقل یک ویژگی منحصر به فرد داشته باشد. ویژگی که ضامن بقای آن در عرصه رقابت بازار خواهد بود و به کسبوکارها کمک میکند همیشه حرفی برای گفتن داشته باشند.
مثلاً فرض کنید که یک شرکت تصمیم دارد محصول خود را در بازار جا بیندازد. مردم الآن دارند همان محصول را از رقبا میخرند. پس برای اینکه موفق بشود سهم بازار را از رقبا بگیرد، باید رفتار خرید مصرفکنندگان را تغییر دهند. یعنی کاری کند که مشتریها به خرید محصولش ترغیب شوند.
برای شروع کار اول باید ویژگیهایی که رقبا دارند را داشته باشد، ویژگیهایی که باید در محصول وجود داشته باشند تا نیاز مشتری رفع شود. بعد از این مرحله شاهد دو محصول مشابه هستیم و مشتری به احتمال زیاد باز هم محصول قبلی را استفاده میکند، چون تجربه خوبی از آن داشته است. با این حساب، لازم است پیشنهادی جدید و جذاب از شما بشنوند، پیشنهادی که یک تجربه جدید را به او وعده میدهد.
درجهی اهمیت مزیت رقابتی را جک وِلش (Jack Welch) مدیرعامل جنرال الکتریک، در یک جمله برای ما خلاصه میکند. او میگوید: «اگر مزیت رقابتی نداری، اصلاً وارد رقابت نشو».
چگونه مزیت رقابتی ایجاد کنیم؟
راه ایجاد کردن مزیت رقابتی در یک کسبوکار، تنها در پاسخ به یک سوال نهفته است: «چرا مشتری باید محصول مرا انتخاب کند؟»
یافتن پاسخ برای این سوالِ بهظاهر ساده چندان هم آسان نیست. زیرا سرعت بالای زندگی و افزایش تنوع در محصولات و شیوه ارائه آن، سبب تغییر سریع خواستههای مشتری میشود. همین موضوع، پیدا کردن بهترین مزیت و تطبیق آن با نظر مشتری را سخت میکند. اما ازآنجا که مزیت رقابتی نبض یک کسب و کار است، تحمل این سختیها تجارتتان را زنده نگه میدارد.
به قول پیتر دراکر (Peter Druker)، یکی از برجسته ترین نظریه پردازان عرصه مدیریت: «اگر مزیت رقابتی ندارید، هرچه زودتر دستبهکار شوید».
شاید فکر کنید که با توجه به بازار جهانی امروز و نوآوریهایی که هر روز بیشتر شاهدش هستیم، دیگر نمیشود متفاوت و منحصر به فرد بود، اما اینطور نیست. شما باید رقبا و مشتریان خود را در نظر بگیرید و ببینید چه مزایایی میتوانید برای آنها بسازید که رقبا آنها را ندارند. برای این کار باید سه عامل زیر را بهخوبی تحلیل کنید:
1. رقبا
کسب وکارها و محصولات مشابه خود را به دقت زیر نظر بگیرید. ببینید آنها چه کاری را خوب انجام میدهند و در چه کاری ضعف دارند که شما می توانید بهتر از آنها انجامش دهید. در مورد محصول، قیمت، خدمات، توزیع و بازاریابی و حتی پیشنهادات فروششان خوب فکر کنید.
رقبا چه نکته مثبتی دارند که شما ندارید؟ رقبا چه ضعفهایی دارند که شما میتوانید آنها را در کار خود رفع کنید؟ آیا میتوانید محصول خلاقانهتری تولید کنید؟ قیمت کمتر از رقبا… با کیفیت یکسان چطور؟
شاید هم آنها خدمات پس از فروششان ضعیف باشد و شما بتوانید در این زمینه بدرخشید.
پس اگر خیلی ساده بخواهیم بگوییم، شما باید در قسمت هایی که رقبا ضعیف عمل میکنند، بیشترین وقت را بگذارید تا به نقطه قوت شما تبدیل شوند.
فقط نکته مهم این است که سعی نکنید شبیه رقیبهای خود بشوید. مثلا اگر سایت رقیب طراحی خلاقانه ای دارد، همان را برای خود کپی نکنید. به جای اینکار سعی کنید، سایت شما با طراحی متفاوت و زیبا، محتوای خوب و استفاده سادهتر برای افراد، بهتر از آنها باشد.
2. مشتری ها
مزیت رقابتی را نباید فقط بر اساس ضعف رقبا ایجاد کرد. چون در نهایت مشتریها هستند که باید محصول یا خدمت شما را دوست داشته باشند. پس بهتر است ارزشهایی که برای مشتری ایجاد میکنید را در نظر بگیرید.
از خودتان بپرسید: چرا مشتری باید از من خرید کند؟
جواب این سوال به شما کمک میکند که فکرهای خود را جمع و جور کنید و بفهمید چه مزیتهایی واقعاً در فروش شما تاثیرگذار خواهند بود. هر چه مزایایی که میخواهید برای مشتری فراهم کنید برای مشتری با ارزشتر باشد، شما به هدفتان نزدیکتر میشوید.
مهمتر اینکه این ارزشها باید از هزینههای مشتری بالاتر باشد.
وقتی مشتری یک محصول یا خدمت را انتخاب میکند که بداند ارزشی که دارد از محصول دریافت میکند، بیشتر از پولی باشد که پرداخت میکند. به همین خاطر مزیت رقابتی با ارزشهای مورد نظر مشتری ارتباط مستقیمی پیدا میکند. بنابراین هرچه ارزشهای ارائهشده توسط شما، با نظر مشتری منطبق یا به آن نزدیک باشد، تجارت شما در یک یا چند معیار رقابتی برتری پیدا خواهد کرد.
مثلاً قیمت لپتاپ شما و رقیب یکی است، ولی مشتری ترجیح میدهد از شما بخرد. چون علاوه بر یک لپتاپ خوب و با کیفیت، شما از برخورد خوب، خدمات پس از فروش رایگان و ارسال رایگان هم برخوردارید.
خب پس لازم است بدانید مشتریهای شما چه کسانی هستند و چگونه میتوانید تجربه بهتری را برای آنها رقم بزنید.
3. دانش و توانمندی
گاهی ایجاد کردن مزیت رقابتی به دانش و تواناییهای زیادی نیاز دارد. به خصوص اگر بخواهید کاری را انجام دهید که جدید و غیرقابل کپی باشد. هیچ شرکتی نتوانسته است شبیه برند اپل شود، چون این شرکت در دانش و تکنولوژی همیشه چند سالی از رقبایش جلوتر است. تمام مزیتها و ارزشهایش هم بر پایه همین دانش و حرفهای بودنش ساخته میشود.
پس برای ساخت مزیت رقابتی، توانمندیهای خود را هم در نظر بگیرید. چون دانش و نقاط قوت شما مشخص میکند که در چه بخشی از کسب و کارتان تمرکز کنید و مزیت رقابتی ایجاد کنید.
بیایید یک مثال بزنیم. شما لپتاپی با کیفیت مشابه رقبا تولید میکنید و متاسفانه به دلیل ورود دیرتر به بازار، سهم بازار کمتری نسبت به آنها دارید. حالا شما برای حل مسأله، تصمیم گرفتهاید یک پردازنده خاص به لپتاپتان اضافه کنید که سرعت آن را تا 10 برابر بیشتر کند. اما نه تکنولوژی آن را دارید، نه با محصول فعلیتان همخوانی دارد!
پس این پردازنده در حد یک آرزو باقی خواهد ماند و اگر بیش از حد درگیر آن شوید، شکست قطعی است. در همان زمانی که شما درگیر پردازنده جدید خود هستید، یک نکته مهم از چشمهایتان مخفی مانده است. شما فراموش کردید که یک تیم قوی و مبتکر بازاریابی دارید که میتواند به شیوهای خلاقانه محصول شما را به مشتری معرفی کند.
برای موفقیت، شما باید تلاش کنید که از این تواناییتان بهره ببرید و محصولتان را بهتر از رقبا معرفی کنید.
توانمندیهای تیم شما هم مزیت رقابتی میسازد، هم خودش یک مزیت رقابتی محسوب میشود.
چند مثال برای مزایای رقابتی
مزیت رقابتی اپل:
مزیت رقابتی برای شرکت اپل بسیار ضروری است. آنها دارای یک برند قوی و طراحی بصری هستند که این شرکت را از دیگر شرکتهای فناوری متمایز میکند و مشتریان را به وفاداری به این نام تجاری سوق میدهد. اپل با طراحیهای نوآورانه برای مدت طولانی روی مشتریان و رقبای خود تاثیر متمایز گذاشت.
متفاوت و منحصربهفرد بودن محصولات این شرکت سبب شده است که هربار با طراحی و تولید محصولاتش، جهان را شگفت زده کند.
مزیت رقابتی گوگل:
این شرکت به دلیل اندازه، نوآوری، موقعیت بازار و تأثیر شبکه توانست از دیگر رقبای خود متمایز شود.
چابکی و سرعت بالا در دسترسی به هر چیزی در دنیای وب، این موتور جستجو را به اولین انتخاب هر کاربر تبدیل کرده است.
مزیت رقابتی لینکدین:
لینکدین یک شبکه اجتماعی معمولی نیست. مزیت آن تمرکز بر متخصصان کسب و کار است که این یک مزیت رقابتی در میان سایر شبکههای اجتماعی است.
مزیت رقابتی فیس بوک:
فیسبوک با وجود بزرگترین رقیب خود یعنی گوگل پلاس، مطمئنا از مزایای رقابتی نسبت به رقبای خود برخوردار است. یکی از بزرگترین دلایل این مزیت رقابتی تاثیر شبکه است، اما دلایل دیگری که منجر به این موفقیت شده است، نوآوری ثابت مدل تجاری تبلیغاتی و محتوای شخصی میباشد.
مزیت رقابتی پایدار
میان ورزشکاری حرفهای که تنها به مدت یک نیمفصل میدرخشد و ورزشکار دیگری که پیروزیهای او بهمدت یک دهه ادامه دارد، تفاوت زیادی هست. معمولاً مزیت رقابتی پس از مدتی از بین میرود.
دنیای بازار، دنیای تغییر و تحول به سلیقه مشتری است. بنابراین ممکن است مزیت رقابتی که امروز شما را به یکی از بهترینها بدل کرده است، فردا دیگر کارآمد نباشد. پس برای زنده نگهداشتنِ تجارتتان همیشه باید ارزش جدیدی برای ارائه داشته باشید.
در اینجا با مفهوم مزیت رقابتی پایدار مواجه میشویم. مزیتهای رقابتی موقت، با گذر زمان و تحولات بازار از بین میروند اما این مزیت رقابتی پایدار(sustained competitive advantage) است که میتواند برندی مثل کوکاکولا را بیش از صدسال سرپا و قدرتمند نگه دارد.
میزان پایداری مزیت رقابتیِ یک کسبوکار به ایجاد و حفظ آن مزیت در یک دوره زمانی طولانیمدت بستگی دارد.
کمیابی، ارزشمندی، غیرقابل تقلید بودن و غیرقابل جایگزین بودن، چهار ویژگی منابع مزیت رقابتی پایدار است.
مزیت رقابتی پایدار، مزایا و ویژگیهایی از یک محصول یا یک کسب و کار است که رقبا به راحتی نمیتوانند آن را کپی کنند. مثلاً سیستم عامل اپل یک مزیت رقابتی پایدار است. خیلی از ویژگیهایی که شرکت اپل برای گوشیهایش معرفی میکند، توسط رقبا کپی میشوند. ولی سیستم عامل آنها چیزی است که گوشی اپل را از بقیه رقبا جدا میکند.
به یاد داشته باشید که مشتری وفادار بهخاطر مزیتهای رقابتی پایدار شکل میگیرد. اگر شما از سرویس اسنپ استفاده میکنید، چون سریع، امن و ارزان قیمت است و البته، همیشه رانندههای زیادی در نزدیکی محل شما هستند. تا وقتی که رقیبی پیدا نشود که ارزش بیشتری رو کند، شما همچنان از اسنپ استفاده میکنید.
در نتیجه، وفاداری مشتری نتیجۀ حفظ مزیتهای رقابتی است.
نکته دیگری هم که وجود دارد به دلیل آنکه تمام این چیزها در طول زمان تغییر میکند، ارزیابی و سنجش مزیت رقابتی نیز یک روند عمری است و چیزی نیست که شما فقط یکبار آن را انجام دهید. انجام اینکار از طریق درک سه قطعه پازل است که در زمانهای متفاوت و با روشهای مختلفی به هم جفتوجور میشوند.
این سخنرانی که توسط مارتین ریویز (Martin Reeves) ارائه شده، درباره کسب و کاری که مزیت رقابتی پایدار دارد و میتواند 100 سال دوام بیاورد.
سه قطعه پازل، جهت گیری و مزیت رقابتی شما را مشخص میکنند
مزیت رقابتی شما به واسطه اثر متقابل سه نیروی مختلف که همواره در حال تغییرند، شکل میگیرد: داراییهای شما، ارزشها و علایق شما و واقعیتهای بازار.
بهترین جهتی که در این مسیر میتوان انتخاب کرد این است که به دنبال علایقِ ارزشمندتان باشد اما حواستان به میزان دارایی و واقعیتهای بازار هم باشد.
من میخواهم این مفاهیم را به طور خلاصه توضیح دهم تا شما بتوانید درک کنید که چگونه کار میکنند و چگونه میتوانند روی تصمیمهای کاریتان اثر بگذارند.
داراییهای شما در مزیت رقابتی
داراییهای شما چیزهایی هستند که در حال حاضر دارید. شما دو نوع دارایی شغلی دارید که باید حسابشان را داشته باشید: نرم و سخت.
داراییهای نرم چیزهایی هستند که شما به طور مستقیم نمیتوانید آنها را با پول معامله کنید. مانند: دانش و اطلاعاتی که در مغز شماست، ارتباطات حرفهای و اعتمادی که به شما وجود دارد، تجربه کاری، برند شخصی و خوشنامی شما، نقاط قوت و مهارتهایی که شما به دست آوردهاید.
داراییهای سخت چیزهایی هستند که شما به طور مستقیم میتوانید آنها را با پول معامله کنید. مانند: پول نقدی که در کیف پول شماست، سهامی که دارید، داراییهای فیزیکی مثل میز و لپتاپتان و …
در نهایت آنچه که در اینجا اهمیت دارد، مهارتها، تجربیات و ارتباطات هستند. همچنین شما میتوانید داراییهای خود را تقویت کنید. دنبال بهانه نباشید اگر فکر میکنید داراییهای خاصی میتواند مزیت رقابتی شما را بهبود ببخشد و شما آنها را ندارید، شروع به توسعه تواناییهای خود کنید.
ارزشها و علایق شما در مزیت رقابتی
مسأله مهم دوم ارزشها و علایق است. لازم است بدانید که ارزشها و علایق شما هر چه که هستند، با گذشت زمان رشد میکنند و کامل تر میشوند. علایق شامل آرزوها، ایدهها، اهداف و دید شما از آینده بدون توجه به دنیای خارجی است. این قطعه از پازل دربردارنده ارزشهای اساسی یا آن چیزی است که برای شما در زندگی اهمیت دارد. چیزهایی مانند: دانش، استقلال، پول، کمال، قدرت و چیزهایی شبیه به این.
ممکن است نتوانید به همه خواستههایتان برسید یا شاید هم بتوانید زندگی مورد علاقه و ایدهآل خود را بسازید. اما نکته مهم این است که علایق شما با گذشت زمان در حال تغییرند و حداقل کاری که میتوانید انجام دهید این است که در جهت یک هدف مهم حرکت کنید، حتی اگر در حال تغییر باشد.
کاملاً واضح است که ارزشها و علایق شما، بخشهای مهمی از مزیت رقابتی شغلی شما را تشیکل میدهند، زیرا شما وقتی کار را انجام میدهید که برای آن ارزش و اهمیت قائلید، پس بهتر و بیشتر هم برای آن تلاش میکنید. کسی که به کاری علاقه دارد، بسیار بیشتر و بهتر از کسی که تنها به خاطر پول کار را انجام میدهد، تلاش و فعالیت میکند.
یادتان باشد ممکن است در روند تلاشهای روزانهتان برای بهبود وضعیت فعلی و در حین تفکر به این که امروز « که » هستید، فراموش کنید که علاقهمند هستید در آینده « چه کسی » شوید.
واقعیتهای بازار در مزیت رقابتی
آخرین قطعه پازل، واقعیت دنیایی است که در آن زندگی میکنید. افراد باهوش میدانند که یک محصول تنها در صورتی پولساز خواهد بود که مشتریان آن را بخواهند یا به آن نیاز داشته باشند.
به همین ترتیب مهارتها، تجربهها و داراییهای نرم شما، هر چهقدر هم در نظر شما خاص و خارقالعاده باشند، تنها در صورتی برای شما برتری ایجاد میکنند که نیازهای بازاری که حاضر است برای آن پول بپردازد را تأمین کنند.
آیا دیگران به آن چیزی که شما ارائه میکنید نیاز دارند و یا اصلاً چیزی که شما ارائه میکنید بهتر از رقبایتان است؟
افراد اهمیت نمیدهند که شما چقدر باهوش هستید. برای آنها مهم نیست که شما چقدر سخت تلاش کردهاید یا چقدر برای انجام یک کار اشتیاق دارید. اگر در بازار کسی حاضر نباشد برای خدمتی که شما ارائه میکنید پولی پرداخت کند، شرایط خیلی سخت میشود.
خودتان را در موقعیتی قرار دهید که واقعیتهای بازار برای شما کارا باشد، نه اینکه در مقابل شما قرار بگیرد.
این مسأله برای رسیدن به موفقیتهای حرفهای، کلیدی و مهم است.
قطعات را بهم بچسبانید تا مزیت رقابتی بسازید
برنامه کاری خوب، چیزی است که بتواند این سه قطعه را باهمدیگر هماهنگ نگه دارد.
بنابراین هر قطعه پازل را با توجه به دو قطعه دیگر ارزیابی کنید و این کار را به طور مرتب انجام دهید.
واضح ترین راه برای بهبود مزیت رقابتیتان این است که داراییهایتان را تقویت کنید و به آن تنوع بدهید. به عنوان مثال مهارتهای جدید یاد بگیرید. چنین کاری قطعاً هوشمندانه است.
این سه قطعه پازل وقتی قابلیت اجرایی پیدا میکنند که بخشی از یک برنامه خوب باشند.
کلام پایانی
بهتر از رقبا بودن، نه تنها شالوده اصلی دوام یک کارآفرین است بلکه شالوده تمام استراتژیهای کاری است.
اصلاً تفاوتی ندارد که شما دکتر، وکیل، معلم یا مهندس یا اینکه خودتان صاحب کسب و کار باشید، اگر میخواهید در بازار کار از سایر افراد حرفهای متمایز باشید، اولین قدم این است که بتوانید این جمله را کامل کنید:« یک شرکت مرا از سایر افراد حرفهای استخدام میکند زیرا… ».
به این فکر کنید که چگونه حال حاضر در کارتان ارزش آفرینی میکنید. اگر ناگهان دیگر به سر کارتان نروید، چه کاری روی زمین میماند؟ در مورد چیزهایی که افراد به طور معمول از شما بهخاطرش تشکر میکنند، فکر کنید. اینها ممکن است نقاط قوت شما باشند.
یادتان باشد که در زندگی چندین مدال طلا وجود دارد. اگر تلاش کنید که در همه چیز بهترین و از همه کس بهتر باشید، آنوقت در هیچ کاری بهترین نخواهید بود و از هیچکسی هم سبقت نمیگیرید. پس سعی کنید صرفاً در مهارت ویژهای که دارید، با رقیبانِ خود رقابت کنید…