درسهایی از وارن بافت مردی که میلیونها دلار را به میلیاردها دلار تبدیل کرد، افسانهای که وارد کلوپ ثروتمندترین افراد جهان شد و هنوز هم که هنوز است به سرمایهگذاریهای خود ادامه میدهد و میلیاردها دلار را میآفریند. در نهایت این فرد با کارهای خود یا به عبارتی سرمایهگذاریهای خود وارد لیست ثروتمندترین افراد جهان شد و الآن در جایگاه سوم از این لیست است. این افسانه سرمایهگذاری کسی جز وارن بافت (Warren Buffet) نیست. وارن بافتی که در مسیر زندگی خود ریسک پذیری شدیدی را داشته است. فکر کنم شما هم دوست داشته باشید درسهایی از وارن بافت را بیاموزید. به خواندن این مقاله ادامه دهید، چرا که میخواهیم به درسهایی از وارن بافت بپردازیم. پس اگر به کسب وکار و همچنین راههای درآمد بیشتر علاقه دارید، با ادامه این مقاله همراه باشید.
وقتی وارن بافت بچه بود…
سال 1930 بهترین اتفاقات برای هاروارد بافت افتاد، او صاحب پسری شد. در آن لحظات هیچ چیز برای هاروارد بهتر از این نمیشد، او پسر دار شده بود و اصلاً یک وضعی بود. آنقدر خوشحال بود که در پوست خود نمیگنجید. چون میدانست که این بچه میخواهد دنیا تغییر دهد و واقعاً هم تغییر داد.
اصلاً از همان کودکی نشان میداد که میخواست موفق شود و موفق هم شد. چون انگیزه موفق شدن، علم کافی و هدفی در زندگی خودش داشت. از همه اینها گذشته وارن در ایالت اوماهای آمریکا به دنیا آمده است. اما فقط برای چندین سال مهمان آن ایالت بود و بعد از آن با سناتور هاروارد بافت به واشنگتن دی سی رفتند. بله، درست حدس زدید، پدر او در انتخابات قبول شده است و راهی شدند تا در سیاست آمریکا تغییراتی را بیافریند.
وارن بافت مجبور شد که دوران ابتدایی و دبیرستانش را در ایالت واشنگتن بگذراند. خب البته یک نکته جالب در دوران دبیرستان وارن وجود داشت. این نکته همان چیزی است که بعدها او را به ثروت کلان رساند.
او در همین سنین سرمایهگذاریهایی را شروع کرد که افتضاح بودند، یعنی یک جوری با این سرمایه گذاری هایش خراب کاری کرد که نمیشد جمعش کرد! اما در آن ماهر شد، چون آنقدر در آن موضوع اطلاعات کسب کرد که دیگر برای خودش عالمی شده بود و فتوا صادر میکرد!
تاجر کوچولو
همان طور که فهمیدید وارن بافت از همان بچگی خودش به کسب و کار میپرداخت. از جمله آنها میتوان به فروش آدامس، مجله هفتگی و تمبر فروشی در فروشگاه پدر بزرگش اشاره کرد. اما در سال 1945 کاری فراتر از حرفهای با خود کرد، رفت دستگاه پین بال خرید و کسب و کار خودش را شروع کرد، در یک آرایشگاه این دستگاه را مستقر کرده بود و از آن پول خوبی در میآورد.
اصلاً کار او آنقدر گرفته بود که سه تا آرایشگاه دیگر درخواست همکاری داشتند. از این ماجراها که بگذریم، وارن یک ساله این دستگاه را باز نشسته کرد! تازه این دستگاه را به یک بازنشسته جنگ فروخت. آن هم به قیمت 1200 دلار که مبلغ زیادی برای یک نوجوان در آن زمان بود.
دقیقاً مثل مارک زاکربرگ که از همان کودکی خودش وارد محیط کار شده است. اما نه به صورت حرفهای که از آن پول در بیاورد، اما به هر حال بد نیست به مقاله مارک زاکربرگ چگونه پولدار شد سر بزنید، چون که او هم رازهای موفقیت خودش را داشته است و بد نیست که آنها را بدانید.
دانشگاه تجارت
وارن بافت از آن دسته آدمهای موفقی است که به دانشگاه رفت، البته به زور پدرش این کار را کرد. اصلاً وقتی دید که در سرمایهگذاری استعداد خاصی دارد تصمیم گرفت که وال استریت برود و آنجا قوانین سرمایهگذاری را بیاموزد.
اما پدرش با او مخالف کرد و نگذاشت که وارن این کار را با خودش بکند. پس با نارضایتی به مدرسه بازرگانی وارتون در دانشگاه پنسیلوانیا رفت. آیا واقعاً این وارن بافت بود که از خر شیطان پایین آمده و به دانشگاه رفته؟ درنهایت وارن به هر زحمتی که بود، در سن نوزده سالگی خود، مدرکش را در رشته تجارت گرفت.
معجزه بود، وارن بافتی که اصلاً نمیخواست به دانشگاه برود و دانشگاه را یکی از بدترین چیزها در زندگیاش میدانست، حالا رفته بود و مدرک تحصیلی آن رشتهای را که دوست داشت گرفت. تازه وارن وقتی دید که سرمایهگذاری از آن چیزی که فکر میکرد هم فراتر است، تصمیم گرفت که به مدرسه کسب و کار هاروارد برود.
وارن تصمیم گرفت که به دانشگاه هاروارد برود، اما آنها او را نپذیرفتند. اما وارن خود را نباخت و به تلاشهای خودش ادامه داد، این تلاشها او را به مدرسه مدیریت کلمبیا رساند که در آن بنجامین گراهام مشهور در آن تدریس میکرد.
وارن بافت و بنجامین گراهام
وارن به مدرسه تجارت دانشگاه کلمبیا رفت و تحت آموزش بنجامین گراهام قرار گرفت. نکته جالبی که وجود دارد این است که جناب گراهام یکی از سختگیرترین اساتید در آن دانشگاه بود و کمتر کسی میتوانست از او نمره خوبی را بگیرد، اما در آن دورهای که وارن در آن مدرسه درس میخواند، او بهترین نمره قبول یعنی 20 را از آن از او گرفت. مگر میشود؟ هر کسی که از بنجامین گراهام بتواند چنین نمرهای را بگیرد، استعداد سرمایهگذاری و تجارت در پوست و خون او وجود دارد!
البته این را به شما بگویم که وارن در این دوره یک سری سرمایهگذاریهایی را انجام داد که هیچ یک از این آنها او را به جایی نرساند. اما این را به شما بگویم که این شکستها باعث شد که سرمایهگذاریهای بهتر و موفقتری را در این عرصه داشته باشد.
افکار وارن بافت
حالا وارن به جایی رسیده بود که دیگر حرفی برای گفتن در زمینه سرمایهگذاری داشت. پس به استاد خود بنجامین گراهام پیشنهاد داد که در کارخانهاش به صورت رایگان کار کند. البته وارن میخواست این کار را بکند تا مهارت بیشتری را کسب کند، چون همان طور که هویدا است، او عاشق یادگیری فوت و فنهای سرمایهگذاری است.
اما گراهام او را نپذیرفت و پس زد. به هر حال وارن یک بار دیگر شکست خورد ولی او یاد گرفته بود که چطور با شکستهای خودش مبارزه کند و از پس آنها بربیاید. پس به مؤسسه پدر خودش رفت و در آنجا مشغول به کار شد.
به دوباره به اوماها برگشت و شروع کرد که از معلومات خودش به خوبی استفاده کند، البته این را هم بدانید که وارن هیچ وقت از آموزش دست برنمیدارد، پس طبق عادت موفقیت آمیز خودش در این دوران به کلاسهای دیل کارنگی میرفت. علاوه بر آن او در کلاسهای شبانه اصول سرمایهگذاری دانشگاه اوماها نیز درس میخواند. این دوران تأثیر زیادی را بر روی زندگی وارن داشت که به آن در ادامه این مقاله اشاره میکنیم.
راز موفقیت وارن بافت
سال 1954 سالی بود که من آن را سال موفقیت وارن بافت مینامم. چون که او در 1954 توانست نظر گراهام را به خودش جلب کند. یعنی این که گراهام به این ایمان رسیده بود که وارن یکی از بهترینهاست و باید در کنار خودش نگاهش دارد. واقعاً وارن تشنه یادگیری بود، اما این سری وارن داشت گراهام را پس میزد!
اولین باری که وارن به گراهام پیشنهاد همکاری داد، خود را به رایگان داشت در اختیار او قرار میداد، اما این سری دیگر شرایط فرق کرده بود، این سری گراهام باید بهای وارن را میداد که به خوبی داد، یعنی با حقوق 12 هزار دلار در ماه که به عبارتی میشود 109 هزار دلار الان، وارن بافت را پذیرفت و به عنوان یکی از کارمندان خود استخدام کرد. وارن وقتی فهمید که گراهام او را پذیرفته و این چنین حقوقی را به او میدهد، با کله به نیویورک رفت.
او به نیویورک رفت و فوت و فنهای سرمایهگذاری به شیوه استاد خود گراهام را یاد گرفت و اتفاقات خوبی را برای خودش رقم میزد. اما گراهام تصمیم گرفت که خود را 2 سال بعد از استخدام وارن یعنی در سال 1956 بازنشسته کند، البته وقتی میگویم گراهام خود را بازنشسته کرد یعنی تمام شرکت را با خوش بازنشسته کرد و به تعطیلی برد.
وارن بافت نیز اخراج شد، اما او حالا با تجربهتر از هر زمان دیگری در سرمایهگذاری بوده. پس برای همین شروع کرد به تأسیس شرکت خود به نام (Buffet partnership). و شروعی برای وارن بود به مسیر حرفهایها.
بافت پارتنرشیپ (Buffet partnership)
حالا دیگر وارن کمپانی خودش را داشت که هر استراتژی که دوست داشت را میتوانست در آن پیاده کند، و او این کارها را با شرکتش کرد و تا سال 1960 تعداد سرمایهگذاران را به 7 نفر رساند. اصلاً وارن بافت در این شرکت آنقدر خوب کار کرد که تا سال 1961 توانست سودی بالغ بر 251 میلیون دلار را برای شرکتش کسب کند و اصلاً این رقم تا پنج سال بعد از فعالیت آن به 1156 درصد سودآوری برای آن شرکت وارن بافت تبدیل شد که رکورد زد. این تلاشها، شب نخوابیدنها و سختی کشیدنها، حالا وارن را به یکی از میلیاردرها تبدیل کرده است.
معمولاً میلیاردرها بعد از مدتی شروع به تغییر نوع سرمایهگذاری خودشان میکنند. ینی به نوبهای سرمایهگذاری در کارهای دیگر را تجربه میکنند تا در آن تجربیاتی را به دست بیاورند و در سرمایهگذاریهای بعدی خود موفقتر باشند. البته که وارن هم مثل همه آن میلیاردرها است، مگر میشود تشنه سرمایهگذاری این کار را نکند؟ پس شروع به کار کرد و به سمت صنعت نساجی رفت.
برکشایر هاتوی (Berkshire Hathaway)
این همان معجزهای بود که وارن بافت را به سمت “جادوگر اوماها” و “پیشگوی اوماها” تبدیل کرد. وارن بافت شیوه خیلی جالبی را برای تسخیر این شرکت داشت، او اول سهام عمده این شرکت را خریداری کرد و جای مدیرعامل را با دوست قدیمی خود کن چیس عوض کرد تا این شرکت مرده را نجات دهند. البته که وارن ورود خود را به صنعت نساجی را یکی از بدترین تصمیمات و اتفاقات زندگی خودش میداند، اما بعد از مدتی کاربری این شرکت را به بیمه برد و با این کار خود را وارد سرمایهگذاری در بازار بیمه کرد.
خیلی جالب است! کسی یک شرکت قدیمی در زمینه نساجی به سمت بیمهها و خدمات اجتماعی ببرد! این کارها فقط از وارن بافت بر میآید، کسی که از آن به عنوان جادوی اوماها یاد میشود، این کارها را به سادگی انجام میدهد.
شکست های وارن بافت :بحران 2008
بحرانی که کل ایالات متحده آمریکا را زیر سؤال برد و بیشتر کسب و کارهای آمریکایی را از بین برد و اقتصاد آمریکا را فلج کرد. البته که همه میلیاردرهای آمریکایی در این سال با رکود شدید و کمر شکن اقتصادی روبه رو شدند که وارن بافت به همراه شرکتش هم عضوی از آنها بودند. این بحران کاری کرد که شرکت برکشایر با افت درآمد 77 درصدی رو به رو شود، به طوری که جدول میلیاردرها را کن فیکون کرد، اصلاً یک کاری کرد که همه از صفر شروع کنند.
همه میلیاردرها یک شعار دارند که میگوید “بحرانها، بهترین فرصتهای برای تو هستند”. این یعنی این که فرق بین آدمهایی که سواد مالی دارند با کسانی که ندارند الآن مشخص میشود. وارن بافت سالها پیش استادش بنجامین درس پس داده بود و محال بود که در این مواقع از خود حرکتی را نشان دهد.
پس از این بحران نهایت استفاده خود را کرد و شد، ثروتمندترین فرد روی زمین. حالا وارن در صدر میلیاردرها قرار دارد، تازه آن هم موقعی که همه کسب و کارها شمشیرهای خود را غلاف کرده بودند. بالأخره وارن به این درجه رسید و بهترین اتفاقات را برای خودش رقم زد.
وارن بافت سرمایهگذاریها بزرگی را داشته است. از جمله آنها میتوان به خرید سهام واشنگتن پست، خرید سهام کوکاکولا، خرید سهام IBM و خرید سهام رسانه ABC که وارن بافت جوان را به باشگاه میلیاردرها وارد کرد اشاره کرد.
وارن بافت بیت کوین
وارن بافت یکی از سرمایهگذاران بزرگ جهان است که نقش مهمی را در این عرصه بازی میکند. بدون شک بافت در هر چیزی که سرمایهگذاری کرده است، تجربیات زیادی را در آن رشتهها دارد، اما در رابطه با بیت کوین نه. جالب است! دیگر ثروتمندان هیچ وقت این طور فکر نمیکنند که بیت کوین به نوعی سرمایهگذاری بازی است. اصلاً بیایید نظرات برخی از آنها را در این باره گفت و گو کنید.
برای مثال بیل گیتس میگوید:”بیت کوین بهتر از ارزهای سنتی است، چرا که تو نیاز نداری آن را به صورت فیزیکی حمل کنی و نکته خوبی که دارد این است که شما میتوانید حجم زیادی از پول را بدون مزاحمت جابه جا کنید.”
اما وارن بافت این فرضیه دیگر ثروتمندان را تکذیب میکند، او بر این باور است که بین کوین یک قمار است. مثل بازی برد و باخت دارد، اصلاً وارن بافت میگوید:” وقتی بر روی بیت کوین سرمایهگذاری میکنید، فقط وارد بازی شدهاید که باید در آن شانس بیاورید، ممکن است فردا پولتان ارزش بیشتری پیدا کند یا فردای آن روز همه دارایی خود را از دست دهید. این سرمایهگذاری نیست فقط یک بازی با برد باخت را انجام میدهید.”
وارن بافت و بیل گیتس
بیل گیتس از آن دسته آدمهایی است که معمولاً در برههای از زندگی آدمهای موفق حضور داشته است. از مارک زاکربرگ و استیو جابز گرفته تا وارن بافت. البته این را به شما بگویم که روش آشنایی بیل با وارن خیلی جالب بوده. فکر کنم الآن میگویید که آنها همدیگر را در میدان سرمایهگذاری دیدند یا رقبای اصلی یک دیگر بودهاند. درست است؟
در حقیقت هیچ یک از این حرفها حقیقت ندارد، وارن، بیل گیتس را از طریق کارهای خیر شناخت. فکر کنم به شما گفته باشم که میلیاردرها در زندگی خود میبخشند. چون بعد از یک جایگاهی دیگر پول نیست که شما را خوشحال میکند. محبت کردن به دیگران است که زندگی شما را خوشحال کند. مگرنه بیل گیتس در همان مایکروسافت میماند و روز به روز به کوه ثورت خودش اضافه میکرد. اصلاً میلیاردر جوان مارک زاکربرگ، او تصمیم گرفت که بعد از مرکش 99 درصد سهام فیس بوک بخشیده شود. یا استیو جابز که سرپرستس دختری به لیسا را قبول کرد. همه این کارها هستند که یک فرد را خوشحال میتوانند خوشحال کنند.
اما بیل گیتس، بیشتر از بقیه به فکر کارهای خیر کردن افتاد. او بنیادی به نام بیل و میراندا گیتس به راه انداخت که بسیاری از میلیاردرها را به این مسیر هدایت کرد و کارهای بزرگی انجام داد. مثلاً وارن بافت 85 درصد از سهام شرکت خودش را به این بنیاد خیری اهدا کرد. بیل گیتس، زندگی پر رمز و رازی داشته، رازهاییی که باعث موفقیت او شد. خوشبختانه، ما در مقاله بیل گیتس کیست؟ از این رازها پرده برداری کردیم و آنها را به شما گفتهایم، امیدوارم آن را مطالعه کنید و از آن رازها برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید.
ثروت وارن بافت چقدر است؟
وارن بافت الان به سومین میلیاردر جهان تبدیل شده است که یکی از بهترین زندگیهای دنیا را دارد و فرد خوشحالی است. او ثروتی بالغ بر 82.5 میلیون دلار در بساط خود دارد. اگر بخواهیم حساب کنیم، وارن بافت در کل زندگی خود تلاش کرده و میکند، او همیشه فقط میخواهد که دانش در این عرصه کسب کند تا به جایی برسد که خود الگوریتمها این تجارت را تعیین کند.
حالا از این ماجراها که بگذریم، یک حقیقت بسیار جالب در زندگی وارن بافت وجود دارد که لازم دانستم آن را به شما دوستان بگویم. آن حقیقت جالب این است که وارن بافت با این همه ثروت و تشکیلات گوشی موبایل ندارد و در محل کار خود از کامپیوتر استفاده نمیکند!
درسهایی از وارن بافت
وارن بافت در زندگی خود توانست به ثروتی برسد که هرچ کس در اوماها فکرش را نمیکرد، به قولی او غیرممکنها را ممکن کرد. حالا که تا این جای این مقاله پیش آمدهاید خیلی حیف است که درسهایی از این میلیاردر را از دست بدهید.
- آقای وارن بافت به ما یاد داد که برای رسیدن به نتایج فوق العاده نیاز نداریم که خارقالعاده باشیم. میدانید این بحث خیلی گسترده است اگر بخواهم آن را برای شما باز کنم، برای همین به شما توصیه میکنم که به مقاله درمان عملی کمالگرایی بپردازید.
- همچنی آقای وارن بافت به ما یاد داد که در زندگی خودمان فقط کافی است که چندتا کار را درست انجام بدهیم تا کارهای اشتباه را دیگر تکرار نکنیم.
- او یاد داد که “شک نکنید که چه چیزی را میخواهید، شما چه بخواهید چه نخواهید در هر صورت حق با شماست.:
- “قانون اول این است که هرگز پولی را از دست ندهی و قانون دوم این است که هرگز قانون شماره یک را فراموش نکنی” پس هیچ وقت سرمایه را صرف چیزهای الکی نکنید.
- ” من سرمایهگذار بهتری هستم چون تاجرم و تاجر بهتری هستم چون یک سرمایهگذار هستم” تجارت و سرمایهگذاری برادرانی جدایی ناپذیر هستند که تا وقتی که سیستم سرمایهگذاری برقرار است، همچنان برادر یکدیگر باقی میمانند…
وارن بافت گفت…
امپراطوری که که میلیاردها دلار را میشناسد و میلیونها دلار را غریب میداند. فردی که 82.5 میلیون دلار در بساط خود دارد، کسی که تمامی روشهای سرمایهگذاری را امتحان کرده و از آنها سربلند بیرون آمده است. این فرد کسی نیست جز جناب وارن بافت. حقا که لقب معجزه اوماها برای او شایسته است.
فقط این را بگویم که او از صفر شروع کرد، مثل خیلی از ما که دوست داریم کسب و کاری را شروع کنیم. وارن آنقدر در این مسیر شکست و شکست خورد که از آنها یاد گرفت که چگونه بابد رفتار کند. این را هم بگویم که شما هم میتوانید مثل وارن بشوید. چون که او خودش به ما گفته که هیچ چیز غیر ممکنی وجود ندارد.
14 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام مقاله خوبی بود .انسان با اگاهی از زندگی دیگران میتواند راهها وتجربه های بدست بیاورد.ممنون.
سلام
کاملاً درسته
ممنون از شما
عالی بود.به امید روزی که از ما ها و موفقیت هامون بنویسند.من که خیلی دلم می خواد تو تلویزیون نشونم بدن به عنوان انسان موفق و کارآفرین???
اون روز خیلی دور نیست پرانرژی و با هدف براش تلاش کنید
بهترین هارو براتون آرزومندیم
موفق باشید
سلام مقاله خوبی بود به نظر من هم بهتراست اززندگی افراد موفق هم وطن هم استفاده بشه چون بیشتربافرهنگ ماهمخوانی داره وبیشترمیتونیم درس بگیریم
سلام
حتماً پیگیری میشه
ممنون از توجه شما
مقاله خوبی بود نا امید نشدن از شکستها درسی بود که من گرفتم از ایشون ولی به نظر بنده هم خیلی خوبه از زندگی افراد موفق ایرانی هم مطلب بزارید چون ما بنظر من افراد موفق ایرانی الگوی بهتری میتونن برای موفقیت ما ایرانیها باشند و ما به داشتن چنین هم وطنایی افتخار میکنیم.
ممنون از نظر شما
حتماً پیگیری میشه
سلام.راز موفقیت وارن بافت نیاز نیست خارق العاده باشیم.کار درست انجام دهیم وکار اشتباه دیگران را تکرار نکیم.عالی بود.استفاده کردمسپاس
سلام
خیلی عالیه
ممنون از همراهی همیشگی شما
سلام رمز موفقیت وارن تلاش و پشتکار . انگیزه . ریسک پذیری او . استعداد و عبرت از شکستها بود
سلام
متشکرم
سلام مقاله جالبی در مورد زندگی وارن بافت بود اما به نظر من کسی که می خواهد از او یاد بگیرد باید کل زندگی او را مطالعه کند نه تکه های پراکنده و جالب را. لطفا در مورد ادمهای موفق ایرانی هم مقاله بگذارید البته کسانی که خودشان تلاش کرده اند و خانواده ثروتمندی نداشته اند مسلما باید سرمایه گذاری را از کسانی که می دانند یاد بگیریم نه فقط با خواندن مقاله . امریکا هر چقدر هم که دچار رکود اقتصادی شده باشد شرایطش با ایران خیلی متفاوت است.
سلام
حقیقتاً کل زندگی نامه یک شخص در قالب یک مقاله نمی گنجد، درسته در صورت علاقه می توانید کل زندگی نامه را بخوانید
ممنون از توجه شما
موفق باشید